امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Life Span

    American: ˈlaɪfˈspæn British: laɪfspæn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    رجوع شود به: lifetime

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    بیشینهی (حداکثر) عمر هر فرد
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد life span

    1. noun the extent of a being's life
      Synonyms:
      life cycle life expectancy lifetime

    ارجاع به لغت life span

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «life span» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/life span

    لغات نزدیک life span

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return